پاییز 96 - روزهای بی تو

روزهای بی تو

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به ما فرمان داد که در سه چیز بر ما چیره نگردند : به معروف فرمان دهیم و از منکر باز داریم و سنّتها را به مردم بیاموزیم . [ابوذر]

صفحه نخست

پیام رسان

پست الکترونیک

اوقات شرعی

لوگوی وبلاگ

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :3
کل بازدید :46517
تعداد کل یاداشته ها : 123
103/2/22
9:53 ص

مشخصات مدیروبلاگ

بی تو[2]

روزهای بی تو بودن را به تصویر میکشم... شاید روزی بفهمی که چه کشیده ام.

خبر مایه

بایگانی وبلاگ

اردیبهشت 90[10] خرداد 90[10] تیر 90[3] مرداد 90[3] شهریور 90[1] دی 90[1] زمستان 90[8] بهار 91[4] تابستان 91[10] پاییز 91[4] زمستان 91[7] بهار 92[2] تابستان 92[1] پاییز 92[1] زمستان 92[1] بهار 93[4] تابستان 93[2] پاییز 93[2] زمستان 93[5] بهار 94[1] تابستان 94[1] پاییز 94[1] زمستان 94[2] زمستان 95[2] بهار 96[1] تابستان 96[6] پاییز 96[4] زمستان 96[2] بهار 97[2] تابستان 97[5] زمستان 97[6] بهار 98[1]

عناوین یادداشتهای وبلاگ

پاشو از نو شروع کن چه زود گذشت.. رابطه ها وقتی تموم میشن که.. چشم یلدا روشن عناوین یادداشتها[123]

چه خاطراتی...

بی تو

سلام... سرگردونم.. نمیدونم چی کنم؟
نمیدونم چی در انتظارمه؟ چه حسی؟ چه عکس العملی؟ نمیدونم خودم چطوری رفتار میکنم؟ ناراحتت میکنم یا آرومت میکنم؟
ن م ی د و ن م
دارم میرم مشهد

دعاگو هستم..................

مشهد رفتنم پر از خاطره ست... دوبار باهم بودیم...

چه خاطراتی! تلخ و شیرین...

دفعه دوم چقدر گریه کردم... نفسم بند اومد.. آب ریختی رو صورتم... دیگه رفتی......
م خ ب

96/9/28::: 7:36 ع

نظر()

گلت خشک شد!

بی تو

27 اردیبهشت 90 یه پستی برات گذاشته بودم با عنوان گل سرخت خشک شد!!

میدونی چی کارش کردم؟ گذاشتمش لای شناسنامه م... بعد یه مدت دیدم هم خشک شده هم شناسنامه م جوهرش پخش شده... جاش موند ... هر وقت شناسنامه مو باز میکنم و میبینمش انگار همون گل سرخ رو هم میبینم...

راستی م خ ب

96/9/9::: 12:45 ع

نظر()

مهم نیست؟

بی تو

سلام..

هر وقت کم میآورم میگویم اصلا مهم نیست....وقتی مطالب وب و بالا پایین میکردم دیدم که این مطلب و واست نوشتم... میدونی یاد چی افتادم؟ یاد وقتایی که ازم ناراحت میشدی و میگفتی(مهم نیست)

دقیقا میفهمیدم چیز مهمی بوده که اینطور میگی!

چقدر زود دیر شد.. چقدر اشتباه که باعث دوری شد.. چقدر احساس که تبدیل به نفرت و فرار از هم شد... راستی من چی کردم با خودت و خودم؟

تو میدونی؟

خیلی میام اینجا و وقتی میبینم حرف خاصی نزدی یا اینکه دو سه کلمه نوشتی و ..... ولش کن.. شاید : مهم نیست!

96/9/9::: 12:37 ع

نظر()

نمیدونم چرا میام؟

بی تو

سلام... چند روزه وقتی پیادت میکنه تو خیابون بالایی میبینمش... میفهمم بازم دیر رسیدم..

راستی نمیدونم چرا اینقدر میام اینجا و میرم؟ چرا ناامید نمیشم؟ اصلا دنبال چی هستم؟

من خیلی وقته تصمیم گرفتم به قبل برنگردم.. از خدا خواستم هیچوقت دیگه من و امتحان نکنه... حتی اگه تنها هم باشیم و اوج نیاز ولی خدا خودش محافظتمون کنه..

خدا کمکم کرده... شکر خدا.. دلم آرومه... الحمدلله گناهی نیست. عذاب وجدانی ندارم.... نمیدونم! چقدر بابت شما ظلم کردم؟ جوابم چی خواهد شد؟ نمیدونم واقعا؟

حلالم کنید.. حلالم کنید که نمیتونم جواب غصه ها و ناراحتیها و اشک و گریه هاتون و بدم....

برای همیشه مواظب خودتون باشین و بهترین دعاها و بالاترین خوبیهای خدا نصیبتون شه... خدانگهدار

96/7/19::: 1:38 ع

نظر()

پیامهای عمومی ارسال شده

+ باد آورده را باد می برد... امــــا... تو که با پای خودت آمده بودی...

+ هر وقت کم میآورم میگویم اصلا مهم نیست، اما تو که میدانی نبودنت چقدر برایم مهم است!