سلام... چند روزه وقتی پیادت میکنه تو خیابون بالایی میبینمش... میفهمم بازم دیر رسیدم..
راستی نمیدونم چرا اینقدر میام اینجا و میرم؟ چرا ناامید نمیشم؟ اصلا دنبال چی هستم؟
من خیلی وقته تصمیم گرفتم به قبل برنگردم.. از خدا خواستم هیچوقت دیگه من و امتحان نکنه... حتی اگه تنها هم باشیم و اوج نیاز ولی خدا خودش محافظتمون کنه..
خدا کمکم کرده... شکر خدا.. دلم آرومه... الحمدلله گناهی نیست. عذاب وجدانی ندارم.... نمیدونم! چقدر بابت شما ظلم کردم؟ جوابم چی خواهد شد؟ نمیدونم واقعا؟
حلالم کنید.. حلالم کنید که نمیتونم جواب غصه ها و ناراحتیها و اشک و گریه هاتون و بدم....
برای همیشه مواظب خودتون باشین و بهترین دعاها و بالاترین خوبیهای خدا نصیبتون شه...