سلام یار همیشگیم... یار رؤیاهام... کسی که هر روز صدبار بهت سلام میدم و دیگه خیلی وقته که نمیدونم اصلا صدام و میشنوی یا اینکه حس میکنی یکی بیادته یا ...؟؟؟؟
با یاد تو میخوابم در خواب تو را بینم
از خواب چو برخیزم اول تو بیاد آیی
سلام... تو تصمیمت و گرفتی و پاش هم وایمیستی ولی من تا بحال نتونستم با دوریت کنار بیام... با اینکه نبینمت، پیشت نیام، باهات نباشم و... بقول تو شاید من نمیفهمم و زندگیت و دوست ندارم...!!! شاید بازم خودخواهیم داره اذیتت میکنه.. شاید ازم خسته شدی و حتی نمیخوای راجع به این موضوعات حرف بزنی و من و آروم کنی! من ازت انتظار داشتم آرومم کنی! فقط همین!!!
خسته ت کردم... همه رو خسته کردم... دعا کن که حالم خیلی بده... همیشه پیش خودم میگفتم تا آخرش باهام میمونی ولی تو زود عصبانی میشی... راحت قطع میکنی! بقول خودت هر وقت کار مهم داری ز میزنی و... نمیخواستم روزی و ببینم که من واست مهم نباشم و حتی اندازه یه کار ساده هم اهمیت نداشته باشم...
من توقعم زیاده!! گفتم با این حرفا و بچه بازیا همه رو خسته کردم.... فقط بذار حداقل تو فکرم بمونی...
هرجایی خدا به همرات...
همیشه دعات میکنم عزیزم... چه با من و چه بی من بهترین هستی و مطمئنا بی من موفق تر و راحت تر و...
مواظب خودت باش ع د