سلام ستاره کوچولوی من! خوبی ؟ این یادداشت و چند روز پیش نوشتم ولی سیستم خراب بود ثبت نشد! پس همونجوری سعی میکنم بنویسم... خوبی نازنینم؟ خیلی وقت بود نازت نداده بودم... کی گفته تو غرغرو هستی؟!! اصلا هم اینطور نیست خیلی هم دلم بخواد صدات و بشنوم و ....
وقتی گفتی چقدر طرفدار داری و چقدر کسانی که میگن قربونت میرن و فدات میشن و ... ولی بازم تنهایی و غم و غصه ات سر جاشه ، اینقدر خجالت کشیدم که...!!! آره راست میگی من همیشه ادعا کردم و کاش بجای حرف یه کم عمل میکردم! بارها گفتی که اینطور دوست نداری که فقط بهت بگم دوست دارم ولی اذیتت کنم، ناراحتت کنم و ... آره شرمندم ولی باز چه فایده؟ شرمندگی چه فایده داره؟ دردی ازت دوا میکنه؟!!! ای خدای مهربون کمک کن بتونم از خجالت عشقم دربیام... به امید اونروز که بتونم حرفام و عملی کنم و واقعا دورش بگردم و بلاگردونش بشم زنده میمونم... آره دیگه نمیگم میمیرم به شرط اینکه امیدی به زنده موندن داشته باشم...
دوستت دارم بیوفای فرداها و همیشه عزیز و دوست داشتنی ام!!