گفتم ببینمت گفتم ببینمت
شاید که از سرم دیوانگی رود
گفتم ببینمت گفتم ببینمت
شاید که از سرم دیوانگی رود
زان دم که دیدمت دیوانه تر شدم
دیوانه تر شدم
با یک خیال خام افتاده ام به دام
با یک خیال خام افتاده ام به دام
از ره به در شدم دیوانه تر شدم
از ره به در شدم دیوانه تر شدم
گفتم ببینمت تا بی قراریت جانم به در رود
گفتم ببینمت تا بی قراریت جانم به در رود
هم بی قرار و هم شوریده،سر شدم
دیوانه تر شدم
گفتم ببینمت شاید شراره ام جانم فرو کشد
دیدم تو را به عرش چون شعله های آتش شعله ور شدم
از ره به در شدم دیوانه تر شدم
با یک خیال خام افتاده ام به دام
با یک خیال خام افتاده ام به دام
از ره به در شدم دیوانه تر شدم
از ره به در شدم دیوانه تر شدم
از ره به در شدم