آهسته بیادت هستم....
نمی شود دیگر فریاد زد!!!
مردم این زمانه بد حسودند....
سلام ... سلام ای .... نباید دیگه اینا رو بگم... شاید پیش خودت میگی عجب بی معرفتیه و انگار نه انگار که میدونه منتظرشم!!! شایدم تو هم داری جلوی خودت و میگیری که خاطره هات زنده نشه و بدون من دیگه عادت کردی!!!
بهتره خیال کنم که فراموشم نکردی و نمیکنی... حداقل واسه تنهاییام و دلتنگیام این خیال آرام بخشه....!
هرجایی سالم باشی... شنیدم بهتر شدی... اومدیم خونه تون ولی انگار مشتاق نبودی من و ببینی یا دوست نداشتی من ببینمت یا...!!! سخت بود واسه تو اومدم ولی ...
خدایا حفظ کن کسی را که دوستش دارم و یاورش باش در گرداب مشکلات و صدایش را بشنو وقتی تو را می خواند...
خوشبختش کن فقط بخاطر قلب پاکش!!
مواظب خودتون باش... همیشه م م
سلام.... فکر نکن فراموش میشی ... شب و روزم به فکر و یادتم .. اگه دیگه مزاحمت نمیشم یا تماس و ... چند تا علت داره... یکی اینکه تو این اوضاع هرچی از یاد من و اسم من و خاطراتمون کمتر یادت بیاد واسه جفتتون بهتره... یکی اینکه دلتنگیام و بهت بگم اذیت میشی و ...
بیخیال... میشنوم که روزگار سختی و میگذرونی و من هیچ کاری نشده که واست کنم... فقط واست دعا میکنم که زودتر خوب شی...
چقدر مرور خاطرات تلخ و شیرینه...
تقریبا دو ساعته که نشستم و نوشته ها و جوابایی که دادی و میخونم... چه حرفا و خاطرات شیرین و چه آخر و تلخیای تلخ! خیلی وقته که ازت دورم و خیلی وقته که حتی به اینجا سر هم نزدی... آخرین جوابت مال 12 مهر 91 هست! یعنی بیش از یکسال و 8 ماه...
گلایه ای نیست چون از اولشم گفته بودم مینویسم شاید روزی بخوانی و بدانی که در روزهای نبودنت چه بر سرم آمده است...!
ز حال من اگر پرسی، به جز دوری ملالی نیست
ملالی هم اگر باشد، تو خوش باشی خیالی نیست
نمیدانم که در خاطر بری نام مرا یا نه
ولی این را بدان هرگز خیالم از تو خالی نیست
سلاااااااااااااااممممممم هرچی خواستم ببینمت یا تماس بگیرم میسر نشد! اینجا جای حرفای ماست و حرفایی که نشده بهت تو وقتش بهت بگم و اینجا مینویسم...
امسال بخاطر دو علت روزت و بهت تبریک میگم... خودت که میدونی
پس روزت مبارک... بهترین باشی و شاد و سالم و عاقبت بخیر ...
سلام.... خوبی؟ میدونم این روزا حالت خوب نیست و مدام درگیر دوا و دکتر و استراحتی... نمیدونم چندم اسفند بود که بعد از شام فهمیدم داری دو نفر میشی... شاید خوشحال کننده ترین خبری بود که شنیدم... همیشه دوست داشتم اولین نفری باشم که این خبر و بهم میدی ولی از کس دیگه شنیدم...!!! و وقتی خودت بهم گفتی که همه میدونستن جز من!!! بیخیال وقت گلایه نیست. توقع من بیجا بوده!
خلاصه خوشحالم... و از دردی که داری ناراحت! بالاخره هر لذتی یه تلخی هم کنارش داره درست مثل تو که گلی و خاری مثل من و کنارت جا دادی... برات دعا میکنم و آرزو دارم بهترین باشین...